عوامل افت تحصیلی
افت تحصیلی دانشآموزان همیشه یکی از دغدغهها بوده و هرساله خساراتی که از این طریق وارد میشود در رسانهها اعلام میشود.
با کمی تأمل میتوان دریافت خسارت واقعی که همان عمر نوجوانان و جوانان است قابل تبدیل به پول نیست و باعث هدر رفتن سرمایههای اصلی نظام میشود. اما این سکه روی دیگری هم دارد که مهمتر و خطرناکتر از اولی است و آن اینکه این خیل عظیم نوجوانان و جوانان وارد جامعه میشوند و بهعلت نداشتن تحصیلات نمیتوانند وارد بازار کار شوند و اگر هم شغلی بهدست بیاورند تعداد زیادی از آنها دارای دستمزد کمی هستند و در هر دو صورت زمینههای انحرافات اجتماعی در آنها زیاد است.مطالعات نشان داده وضعیت تحصیلی 5/42درصد از دانشآموزان بزهکار متوسط، 4/32درصد ضعیف و 5/10درصد خیلی ضعیف بوده است؛ به عبارت دیگر وضعیت تحصیلی دانشآموزان بزهکار در مقایسه با دانشآموزان غیربزهکار پایینتر است.
همچنین براساس اطلاعات جمعآوری شده 13/27درصد از دانشآموزان بزهکار یک بار، 8درصد دو بار و2/1درصد سه بار در دوران تحصیل خود مردودی داشتهاند. همچنین 4/83درصد از دانشآموزان بزهکار در یک یا چند درس در دوران تحصیل خود تجدید شدهاند، درصورتی که همین درصد برای گروه مقایسه 3/59درصد است. همچنین 82درصد از دانشآموزان بزهکار به اشکال مختلف با اولیای مدرسه درگیری داشتهاند درصورتی که همین درصد برای گروه مقایسه 1/3درصد است. این موارد تنها قسمتی از آثار و پیامدهای افت تحصیلی دانشآموزان است.
عوامل مختلفی در افت تحصیلی سهیم هستند که این عوامل پیچیده با یکدیگر در ارتباط هستند، در افراد مختلف تفاوت دارند، و در همه زمانها تاثیر آنها یکسان نیست و هرچند علل افت تحصیلی بهشمار میروند ولی خود میتوانند معلول علل دیگری باشند.
افت تحصیلی به دو دسته تقسیم میشود:
الف) افت تحصیلی آشکار (کمی) که به تعداد آمار مردودی هر پایه و تکرار آن اطلاق میشود.
ب) افت تحصیلی پنهان (کیفی) که خود نیز به 2 دسته تقسیم میشود: 1)شامل دانشآموزانی میشود که برای جلوگیری از مردود شدن با توسل به شیوههای مختلف اقدام به گرفتن نمره نموده و جان به سلامت میبرند که ممکن است ضعف خود را در پایههای بالاتر نشان داده و یا آن را جبرانکنند. 2)افت را اگر به معنای کاهش بگیریم هرگونه کاهش در رسیدن به اهداف آموزش و پرورش اعم از علمی و تربیتی و پرورشی، افت محسوب میشود.برای جلوگیری از افت تحصیلی باید علل را شناخت و آنها را برطرف کرد. از عواملی که میتوانند در این امر دخیل باشند میتوان از دانشآموز، خانواده، جامعه، کتب درسی، نظام آموزشی و معلم و…نام برد.
عللافت تحصیلی
دانش آموز
1-فقر مادی دانشآموز .
-2 مسائل مربوط به دوران بلوغ که همواره وجود داشته و از آنجا که دانشآموزان دارای اطلاعات صحیحی در این زمینه نیستند، میتواند منجر به افت تحصیلی آنان شود.
-3 دوری از خانواده برای دانشآموزانی که مجبور شدهاند برای تحصیل زادگاه خود را ترک کنند.
-4دوستان ناباب که همواره وی را تشویق به ترک مدرسه میکنند و از جذابیتهای بیرون از مدرسه برای آنها صحبت میکنند.
-5تغییرات پی در پی در نظام ارزشی جامعه که همواره دانشآموزان را در دوراهی و شک و تردید قرار میدهند سهم زیادی در افت تحصیلی آنها دارد.
-6بیماری مزمن و طولانی دانشآموز یا یکی از والدین یا برادران و خواهران وی که مورد اخیر میتواند باعث شود به وی کمتر توجه شود.
-7برنامههای ممتد تلویزیون که دانشآموز را تا پاسی از شب پای تلویزیون نگه میدارد.
-8عوامل وراثتی و مسائل روحی و روانی و جسمانی که ممکن است موجب انزوای دانشآموز شود و یا بالعکس موجب شرور بودن وی شود که در هر دو صورت میتواند باعث افت تحصیلی شود.
خانواده
1 -فقر مالی خانواده که نمیتوانند نیازهای ضروری فرزندان را بر طرف کنند.
-2بی سوادی والدین
-3اشتغال تمام وقت والدین بهویژه پدر که زمان کمتری را در خانه میگذراند و بهعلت خستگی حوصله صحبت کردن با فرزندان را ندارند.
-4رفاه زیاد خانواده 5-مرگ یکی از والدین
6-طلاق و ازهمگسیختگی خانواده
-7ناسازگاری والدین و داشتن خانواده متشنج
-8 اجبار فرزندان به کار از طرف خانواده
-9کثرت فرزندان و نامتناسب بودن وضع اقتصادی و وضع مسکن با تعداد فرزندان.
جامعه
-1 نامعلوم بودن آینده شغلی دانشآموزان پس از پایان تحصیلات از طرف جامعه.
-2 ارزش ندادن جامعه به نیروی متخصص و باسواد جامعه.
-3جامعه نتوانسته است انگیزههایی که دارای جذابیت هستند برای دانشآموزان بهوجود آورد و موجب ترغیب دانشآموزان به تحصیل شود یا در این زمینه موفق نبوده است.
-4 عدم بهکارگیری افراد با صلاحیت علمی و متخصص و دلسوز در زمینههای مدیریتی که میتواند ناشی از گرایشهای مختلف سیاسی در جامعه باشد یا به دلایل دیگر.
-5جایگزین شدن فرهنگ برتری ثروت برعلم به جای برتری علم بر ثروت.
-6افزایش بیکاران تحصیلکرده در جامعه.
-7گرانی و تورم اقتصادی در جامعه.
-8عدمرسیدگی به وضعیت معیشتی معلمان که تاثیر زیادی بر افت تحصیلی دارد.
-9ناتوانی جامعه در ایجاد محیط سالم و پاک برای نوجوانان و جوانان در اوقات فراغت.
-10 عدمموفقیت در ایجاد محیطهای سالم و پاک تفریحی- ورزشی سالم، تبعیض در دادن امکانات به شهرها و روستاها، عدمموفقیت در توزیع امکانات آموزشی در شهرها و روستاها.
کتب درسی
- 1زیاد بودن حجم بعضی کتب نسبت به تعداد ساعات تدریس در هفته
-2کتابهای درسی دارای جذابیت نیستند و نتوانستهاند با دانشآموزان ارتباط برقرار کنند. به بیان دیگر دانشآموزان کتب درسی را از روی اجبار مطالعه میکنند نه از روی علاقه.
-3استفاده از اصطلاحاتی که هم از نظر تلفظ وهم از نظر معنا برای دانشآموزان مشکل است.
-4 یکسان بودن کتب درسی از نظر مطالب در تمام شهرها و روستاها، درصورتی که امکانات یکسان توزیع نشدهاند
-5ارزشهایی که در کتب درسی مطرح میشوند با واقعیات جامعه همخوانی ندارند و دانشآموزان این تفاوت ارزشی را درک میکنند.
6-یکنواختی چاپ کتب درسی، عدماستفاده از تصاویر و مثالهای جذاب و همچنین نبودن کتب مرجع برای استفاده معلمان و دانشآموزان در مدرسه.
7-یکنواختی مطالب و محتوای کتب درسی یک نوع شیوه تدریس را میطلبد و همین یکنواختی تدریس باعث خستگی دانشآموزان میشود
8-مطالب کتب درسی طوری هستند که کمتر نیاز به یادگیری عمیق دارند و همچنین نمیتوانند استعدادهای دانشآموزان را شکوفا کند .
9-دانشآموزان پاسخ سؤالاتی که در زندگی با آنها مواجهاند در کتب درسی پیدا نمیکنند و مطالعه این کتب نمیتواند آنها را ارضا کند.
10-عدماستفاده از نظرات معلمان در تالیف کتب درسی، استفاده از مطالب ترجمه شده نارسا و عدماستفاده از مثالهای بومی و ملی و عدمایجاد انگیزه لازم برای مطالعه کتب درسی در آغاز هر کتاب.
نظام آموزشی
-1 انتصاب مدیریتها در سطوح مختلف بدون در نظر گرفتن صلاحیتها و شایستگی افراد که بهدنبال آن عدمبرنامهریزی صحیح در سطوح مختلف نظام آموزشی بهوجود میآید
-2نداشتن یک سیستم تشویق یا تنبیه که براساس واقعیتهای جامعه شکل گرفته باشد.
-3 متناسب نبودن اهداف نظام آموزشی کشور با امکانات و بودجه تخصیص یافته به آن و همچنین ناتوانی نظام آموزشی در فراهم آوردن امکانات و مواد کمک آموزشی متناسب با کتب درسی .
4-ناتوانی نظام آموزشی در توزیع مناسب دانشآموزان در رشتههای مختلف براساس نیاز جامعه و همچنین استعداد و تواناییهای دانشآموزان.
-5 تغییرات مداوم و پیدرپی آییننامهها، بخشنامهها، نظامهای آموزشی، کتب درسی و عدمبرنامهریزی بلندمدت.
-6 نبودن یک سیستم نظارتی قوی و منسجم برای نظارت دقیق درتمامی سطوح مدیریتی و اجرایی و رفع سریع مشکلات و مسائل موجود.
7-در نظر نگرفتن اختلافات جغرافیایی، قومی و قبیلهای، فرهنگی و زبان، در برنامهریزیهای کلان آموزشی و وجود نظام برنامهریزی متمرکز و منسجم .
-8ناتوانی در ایجاد هماهنگی بین اهداف، روشهای تدریس، محتوای کتب درسی، تربیت معلمان، دبیران و... .
-9عدمموفقیت در جایگزینکردن کیفیت آموزش به جای کمیت، طوری که تمام برنامهریزیها در جهت تقدم کمیت به جای کیفیت است یا لااقل اینطور بهنظر میرسد.
10-عدمموفقیت در حفظ جایگاه نظام آموزشی در توسعه همه جانبه کشور، بیتوجهی به پژوهش بهعنوان یک اصل مهم در نظام آموزشی، تاکید صرف بر حفظ مطالب درسی، عدمموفقیت در ایجاد یک سیستم ارزشیابی صحیح در بین معلمان و در نهایت سیستم فعلی ارزشیابی که باعث دلسردی معلمان در آموزش شده است و... .
اردیبهشت89
پیشنهادات و راههای کاهش ومقابله علمی وعملی واقع بینانه باافت تحصیلی:
۱-تشکیل پرونده برای هر دانش آموز در یک فرم جداگانه که حاوی کلیه اطلاعات فردی خانوادگی تحصیلی جسمانی روانی اقتصادی و......برای شناخت کامل از توانایی ها ومشکلات هر شخص وراههای ویژه برای هرفردیا گروهی که استعدادها و ضعفهای مورد اشاره را داراست.
۲- در هر مقطع تحصیلی حداقل سه یا چهار روش تدریس مناسبتر نوین وجدید که امکان عملی شدن ونتیجه بخش بودن آنها با توجه به امکانات ووسایل کمک آموزشی که اداره شهرستان بتنهایی یا کمک اولیاء و مربیان میتواند فراهم کند.وآموزش وتدریس عملی وعلمی این روشها با کمک مدرسان دانشگاهی و سرگروههای آموزشی وبا دادن گواهی ضمن خدمت یا حق الزحمه.
ودرادامه نظارت دقیق وبدون تعارف وقانونمند همراه با جدیت کامل برعملکرد تدریس همکاران ورفع وبه روزوکارآمدکردن آن روشها و ایجاد انگیزه در همکاران با تشویق مناسب مادی ومعنوی ویا تنبیه وکسر امتیازات مکتسبه برای ارتقا ونزول درجه با قواعد مشخص ودقیق همراه با تاکید برقانون وعدم دخالت نظرات شخصی و گروهی برای بهره وری بیشتر و کاملتر از نیروی عظیم فرهنگیان وامکانات موجود در هر منطقه آموزشی
۳- هر سال تحصیلی تعداد دانش آموزان هر اموزشگاه را بعد از عملیاتی کردن دومورد قبلی با توجه به تعداد دبیران موظف وغیر موظف ابتدا از دبیرانی که ساعات بیشتری در هفته مثلا۲۴ساعت یا ۱۸ساعت ویا۱۲ساعتی دارن با تناسب دقیق تقسیم وبرای هر دبیر بطورمتوسط ۵تا۱۰دانش آموز از هر پایه ای که تدریس میکند در نظر میگیریم وبجز درس یادروسی که خود دبیر با آن کلاس دارد مسولیت پیگیری و رفع مشکلات وترمیم وتقویت نقاط قوت کلیه دروسی که دانش آموزان گروه آن همکار دارد را برعهده میگیرد وبا پرونده سوابق قبلی تحصیلی وخانوادگی وانضباطی که در اختیار دارد بعنوان مسول خصوصی ورابط آن گروه با کلاس درس ؛مدیریت مدرسه؛ خانواده های آنها؛اداره آموزش وپرورش منطقه ویا ادارات دیگری که میتوانند در این موارد همکاری ومساعدتهای مختلف را بعمل آورند برعهده میگیرد.لازم بذکر است که قبل از شروع کار باید پرونده اطلاعاتی کامل هر فرد آماده ؛روشهای تدریس مطلوب شناسایی وآموزش وآمادگی کامل علمی وفکری دبیران انجام شده باشد وکلیه مدارس ومدیران آگاه و هماهنگ جهت اجرا شده باشند واز آنطرف رییس اداره در جلسه شورای اداری شهرستان و در دیدار با رییس سازمان و کارشناسان مربوطه همکاری وجلب نظر آنان را بصورت واقعی وفکری وپذیرفتن و اعلام آمادگی آنهاجهت فراهم کردن ابزارها ؛وسایل؛ورفع تنگناهای مالی یا درتهیه تدارکات لازم برای اجرای این طرح اطلاع رسانی ومجوزهای لازم را اخذ کرده باشد.
برای ایجاد انگیزه در همکاران وافراد دخیل در این طرح میتوان در هفته دو ساعت یا چهار ساعت از ساعات موظف همکاران را بعنوان معلم راهنما در نظر گرفت یا به همان مقدار حق التدریس منظور کرد البته با توجه به صرفه جویی وعدم عبور از قانون.
بهترین حالت برای موفقیت بیشتر این روش بعد از توجیه علمی ؛اخلاقی ودینی همه افراد ذینفع در این حالت ؛تاکید بر همدلی وتعاون وامر به معروف از نظر دینی و عدم بی تفاوتی مردم به ضربات و خساراتی که افت و شکست تحصیلی در زمینه گسترش جهل ونادانی وعدم انتقال ارزشها وهنجارها وباورهای خانواده ها وبروز انواع مشکلات اخلاقی روانی اقتصادی وانواع بزهکاریها وانحرافات وشیوع آنها در سطح جامعه ایجاد میکند ما و همه خانواده هایی که دانش آموز دارای افت دارد ویا ندارد را به این نتیجه کاملا روشن میرساند که همه ما در یک کشتی نشسته و مشکلات را سرسری نگیریم. ودراین جهان بظاهر مدرن انواع خطرات فرهنگی اخلاقی رفتاری امنیتی وسیاسی واجتماعی ودینی ما را و فرزندان ما وخلاصه همه ما ایرانیان را بصورت جدی در معرض تهدید وضربات سنگین قرار داده است.اما.............
ایرانی نشان داده که مرد روزهای سخت وسنگین است و با تکیه بر فرهنگ و تمدن چند هزار ساله ملی و اسلامی خود بیشتر از این درنگ وسستی نمیکندودر این راه علما وصاحبان فکر واندیشه بالاخص فرهنگیان با توجه به همه محرومیتها ومشکلات مالی و انگیزشی وکاهش توجه به مقام ومنزلت پیامبرگونه خود؛در خط مقدم مبارزه با تهاجم فرهنگی کشورهای مرکزی واستعمار گر قرار داشته واینبار با درک این وظیفه بسیار خطیر با سلاح علم وعمل بپا خواسته است.