الیگارشی:(Oligarchy)
این مفهوم ترکیبی از کلمات لاتین(oligos) به معنای تعداد اندک و(Archos)یا فرمانده است.
در تعریف الیگارشی آمده است:(رژیم حکومتی که به وسیله چند نفر معدود اداره میشودوتمامی قدرت حکومت متمرکز در تعداد قلیلی از افراد می باشد.)
یا الیگارشی وگروه سالاری در زبان یونانی به "حکومت گروه اندک"وفرمانروایی گروهی اندک شمار بردولت بدون نظارت اکثریت.واقلیت حاکم قدرت دولت را در راه سود خود بکار میبرند واکثریت ناراضی را سرکوب میکنند.
ارسطو وافلاطون از نظریه پردازان این مکتب هستند.افلاطون میگویداقتدار برپایه صلاحیتهای مادی شکل میگیرد وعقل که مدار آریستوکراسی است وجاه طلبی که مبنای تیموکراسی استهردو تحت تسلط آزمندی قرار میگیرد واختلاف فقیران وثروتمندان زیاد شده وزمینه شورش وبی ثباتی وجنگ داخلی ایجاد میشود وبا غلبه مخالفان الیگارشی دموکراسی پدید میاید.
ارسطو:
وی معتقد است در الیگارشی جهت گیری توجه به مال وثروت است.پس هر گاه فرمانروایان از برکت ثروت خویش به قدرت رسیده باشند باید حکومت ایشان را الیگارشی نامید.الیگارها عدالت را در برابری وبرابری را در میزان دارایی می سنجند.
اندیشمندان جدید قرن بیستم:
اینان توجه خاص به گرو ه سالاری دارند وبرخی همه حکومتها را ناگزیر گروه سالارانه میدانند ومعتقدند که حکومت را نمی توان به فردی وجمعی تقسیم کردزیرا جمع یا مردم هرگز حکومت نمیکنند وعمل واقعی حکومت همیشه با گروه اندک است ومسئله تنها نوع رابطه این گروه اندکبا جامعه وحدود مسئول بودن آن است .
پی نوشت ها :مکتبهای سیاسی دکتر بهاءالدین پازارگاد-انتشارات اقبال--حقیقت ودموکراسی -نوشته حمید پارسانیا
سلام دوست عزیز
وبلاگ خوبی داری که امیدوارم با این وقتی که روش میذاری پربار تر بشه.
دیدم بد نیست یه سر به وبلاگ من بزنی و مطلب آخرم رو ببینی. مطمئنم که ازش استقبال می کنی
منتظرم
متشکرم چشم حتما سری بهت میزنم موفق باشی