کنگاورآناهید- آموزشی فرهنگی اجتماعی سیاسی اقتصادی

تعلیم وتربیت راهبرد اصلی وزیربنایی کشور- گروه علوم اجتماعی متوسطه کنگاور

کنگاورآناهید- آموزشی فرهنگی اجتماعی سیاسی اقتصادی

تعلیم وتربیت راهبرد اصلی وزیربنایی کشور- گروه علوم اجتماعی متوسطه کنگاور

تفاوت تبیعیت خالصانه با تبعیت ریاکارانه از ولایت مطلقه فقیه

انتقاد افروغ از تبعیت ریاکارانه از ولایت فقیه

کد مطلب : 10498529 بهمن 1390 ساعت 13:27


یک نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی گفت: نماینده مطلوب برای مجلس شورای اسلامی نماینده‌ای است که مستقل، پاک و شجاع و معرف نیازهای واقعی مردم باشد و اهل لابی نباشد. 

عماد افروغ در گفت‌وگو با ایسنا، در ارزیابی از وضعیت اخلاق در شرایط کنونی جامعه ایران، با بیان این‌که «همواره به دنبال پاسخی درخور درباره رابطه اخلاق و سیاست بوده‌ام»، گفت: ریشه این پرسش در ذهن من به این مساله برمی‌گردد که ما با یک معضل بی‌توجهی و حتی بی‌حرمتی به اخلاق مواجه هستیم، به این معنا که نه تنها به اخلاق توجه نمی‌شود، بلکه هتک شده و آموزه‌های دینی و عقیدتی ما در مورد اخلاق پایمال می‌شود. 

وی با بیان این‌که «بحث رابطه اخلاق و سیاست، فراتر از یک بحث صرفا نظری است»، این پرسش را مطرح کرد که «ریشه‌های بی‌توجهی به اخلاق در جامعه چیست؟» و سپس ابراز عقیده کرد: فضای جامعه ما بیش از حد سیاست‌زده و اقتصادزده است؛ به طوری‌که جایگاهی که می‌توان برای اخلاق و فرهنگ متوقع بود، به محاق رفته است. 

وی با بیان این‌که «سیاست‌زدگی بیش از حد به عنوان یکی از عوامل اصلی بی‌اخلاقی‌ها در جامعه ایران است»، تصریح کرد: درباره این‌که تبعات سیاست‌زدگی مفرط چیست، باید گفت هرچه باشد، اخلاقی نخواهد بود. رک و صریح بگویم، اکنون جامعه به گونه‌ای است که گویی همه می‌خواهند با نشان‌دادن تبعیت محض از ولی‌فقیه گوی سبقت را از یکدیگر بربایند اما بر خیلی‌ها روشن است که این تبعیت‌ها آن‌چنان هم صادقانه و خالصانه نیست. گاهی کسانی دم از تبعیت از ولایت‌فقیه می‌زنند که یا در قدرت‌اند یا می‌خواهند به قدرت برسند. فکر می‌کنم این مساله در شکل ناصادقانه و ریاکارانه آن باید به عنوان یک بیماری اخلاقی مورد توجه قرار گیرد. 

این استاد دانشگاه ادامه داد: باید دید تبعیت از ولایت فقیه با چه درک و نیتی مطرح می‌شود و آیا کسانی که دم از تبعیت محض از ولایت فقیه می‌زنند درک و نیت درستی از آن دارند و آیا مبانی عقلی آن را می‌دانند؟ هرگز با سطحی‌اندیشی، جاهل پنداشتن مردم و بدون ارائه درک صحیح از ولایت فقیه نمی‌توان دفاع درستی از آن انجام داد. بسیاری از کسانی که دم از ولایت فقیه می‌زنند این پرسش‌ها را مطرح نمی‌کنند؛ چراکه با نگاه فرصت‌طلبی به آن می‌نگرند و این‌گونه پرسش‌ها را مانع کار خود می‌دانند. 

افروغ خاطرنشان کرد: بسیاری افراد نیز ممکن است نیت خالصی در این رابطه داشته باشند که من آن را نفی نمی‌کنم. برای مثال، به‌طور قطع از یک فرد نظامی توقعی بیش از یک تبعیت محض و بی‌چون‌وچرا و ضرورتا توجه به مبانی مفهومی، فلسفی و عقلی آن نیست؛ ولو اینکه یک چنین فرد نظامی، لباس سیاست بر تن کرده باشد؛ اما برای من به عنوان فردی که در مقام نظریه‌پردازی با مفاهیم اسلامی و اندیشه امام(ره) و رهبری آشناست، تبعیت‌گرایی صوری که موجب توجیه یا ماله‌کشی بر یکسری سیاست‌های زشت و ناروا شود، قابل‌قبول نیست. 

وی به ذکر مصداقی درباره صحبت‌های خود پرداخت و گفت: شاهد مثال من، رد صلاحیت یکی از نمایندگانی است که در تایید تذکر یکی دیگر از نمایندگان مجلس در اعتراض به صحبت‌های من در شبکه اول سیما، داد اسلام‌خواهی، توجه به باورهای دینی مردم و ولایتمداری سرداد. 

این نماینده پیشین مجلس در ادامه اظهار کرد: اگر عقلا و علما بر دهان کسانی بزنند که می‌خواهند از طرح بحث ولایت فقیه بهره‌برداری کنند، تا حدودی بستر برای توجه به اخلاق فراهم می‌شود. بیشترین جنس بی‌اخلاقی‌ها از جنس غیریت‌سازی‌های کاذب و صفر‌و‌یک کردن‌های نارواست و این‌که یکی را طرفدار ولایت و دیگری را متهم به ضدیت با آن کنند. اگر معتقدیم ولایت فقیه ریشه عقلی دارد ـ که دارد ـ در جامعه‌ای که در راس آن ولی‌فقیه است، باید شاهد تجلی عقلانیت باشیم. 

وی با اشاره به اینکه «برخی دیگر از مصادیق بی‌اخلاقی، به تهمت‌های سیاسی و ا‌خلاقی مربوط می‌شود»، افزود: این نوع مواجهه سیاسی که در آن، بیش از اینکه خود و شایستگی‌ها و کارنامه خود را عرضه کنیم، به دیگری بپردازیم و به جای نقد تفکر طرف مقابل، شخصیت او را تخریب کنیم، از مصادیق بارز آن است. 

این جامعه‌شناس، در آسیب‌شناسی وضعیت کنونی جامعه از لحاظ اخلاقی، با بیان اینکه «توقع این همه بی‌اخلاقی را نداشتیم»، اظهار کرد: هرچند گفتیم که ریشه‌ این بی‌اخلاقی‌ها به سیاست‌زدگی بیش از حد جامعه برمی‌گردد، اما قطع نظر از این‌ها می‌توان گفت که وقتی برخی افراد برای پیشبرد اهداف خود هر چیز را مباح می‌دانند و به تعبیری برای آنها هدف، وسیله را توجیه می‌کند، این مساله خواه‌ناخواه به جامعه سرریز می‌شود. کسانی که با تفکر ماکیاولیستی منویات خود را پیش می‌برند، نباید توقع داشته باشند که دیگران اخلاق را رعایت کنند و در حالی‌که عده‌ای به این مساله که همه چیز سود و قدرت نیست توجه نمی‌کنند، نباید انتظار داشت که جامعه آن را رعایت کند. 

وی درباره‌ چگونگی گسترش اخلاق در جامعه نیز توضیح داد: نحوه مواجهه ما با این موضوع کامل و کافی نیست. به طور دائم به توصیه اخلاقی و تدوین منشورهای اخلاقی توجه می‌شود، اما مشکل ما توصیه نیست، بلکه مشکل در عمل است. دستگاهی که باید با بی‌اخلاقی‌ها برخورد کند ـ یعنی قوه قضاییه ـ زمانی که زشتی اخلاقی فراگیری در جامعه مشاهده می‌کند، باید به عنوان مدعی‌العموم وارد شود و برخورد کند. ما مشکل قانون نداریم، بلکه مشکل در عمل به قانون است. 

افروغ درباره منشاء بی‌اخلاقی‌ها در جامعه نیز اظهار کرد: بی‌اخلاقی‌ها همیشه وجود داشته و دلیل آن هم این است که نتوانسته‌ایم تعریف روشنی از قدرت ارائه دهیم و قدرت، تنها به قدرت سیاسی تقلیل پیدا کرد و از قدرت‌های غیررسمی یعنی قدرت اخلاقی، فرهنگی و اجتماعی غفلت کردیم و این مشکل همواره در جامعه ما وجود داشته است، یعنی بی‌اخلاقی کم و زیاد شده، ولی هرگز محو نشده است. 

این تحلیل‌گر مسایل سیاسی و اجتماعی تاکید کرد: ما باید نوع تلقی‌ خود را از انقلاب، قدرت، مصلحت و مسائلی از این دست درست و شفاف ‌کنیم. قدرت، ابزاری بیش نیست و هدف این است که ارزش‌ها در جامعه برقرار شود. به‌رغم همه موفقیت‌ها و با وجود اینکه اخلاق و عدالت اجتماعی از شعارهای کلیدی انقلاب محسوب می‌شدند، همواره با دو مساله بی‌اخلاقی و بی‌عدالتی اجتماعی مواجه بوده‌ایم. 

وی درباره ضرورت فراهم آوردن بستر قانونی برای بیان نقدها و نظریات مختلف نیز گفت: قانون، بستر را فراهم کرده و فصل سوم از قانون اساسی مربوط به حقوق ملت است و در آن تصریح شده که نباید به نام امنیت و استقلال، آزادی و حقوق مردم سلب شود و ضمانت‌های کافی در مورد آزادی بیان در آن گنجانده شده است؛ البته در فضای سیاست‌زده، قطعا آزادی بیان نیز سلب خواهد شد و این هیچ ربطی به قانون ندارد. قانون به حد کافی به آزادی توجه کرده است و البته باید به آن عمل شود و اگر قوه قضاییه نظارت بهتری داشته باشد، فضای نقد‌پذیری نیز بهتر می‌شود. 

افروغ در بخش دیگری از این گفت‌وگو، به برخی ویژگی‌های اصلی یک نماینده مجلس اشاره و تاکید کرد: یک نماینده مطلوب برای مجلس شورای اسلامی، نماینده‌ای است که مستقل، پاک و شجاع باشد. یک نماینده مجلس باید اهل لابی نباشد و درعوض، معرف نیازهای واقعی مردم باشد. 

وی با تاکید بر ویژگی‌هایی نظیر «استقلال، شجاعت و پاکی» به عنوان ویژگی‌های ضروری یک نماینده مجلس گفت: دلیل اصرار من بر این ویژگی‌ها این است که اگر یک نماینده مجلس، زشتی را در جامعه دید، باید با کمال شجاعت آن را فریاد بزند، با کانون‌های قدرت و ثروت میانه خوبی نداشته باشد و به راحتی جذب لابی‌ها نشود. یک نماینده مجلس باید شخصیتی از خود بروز دهد که به هر قیمتی قابل خرید نباشد تا کسی به خود جرات ندهد که برای خریدنش به سراغ او برود، اما متاسفانه این زشتی‌ها را در برخی مجالس شاهد بوده‌ایم. 

این کارشناس مسایل سیاسی و اجتماعی در پایان گفت: مجلسی که نماینده آن شجاع نباشد یا اهل لابی باشد، از در راس بودن می‌افتد و قوانین آن به راحتی نقض می‌شود. نماینده باید به گونه‌ای برخورد کند که فرصت را از کسانی که می‌خواهند مجلس را از راس بیندازند، بگیرد.

انتخاب خردمندانه

انتخابات خردمندانه 

 

 

گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد.3 بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جا خوابشان برد. قطار در حال آمدن بود ، و سوزن بان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد. سوزن بان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیرقابل استفاده هدایت کند و  از این طریق جان 3 فرزند را نجات دهد و 1 کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد.

بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات 3 کودک را انتخابی درست فرض کنند و 1 کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد اما از دیدگاه جامعه شناسی  چطور... ؟

در این تصمیم، آن 1 کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک، بازی کنند، قربانی می شود.

این نوع معضل هر روز در اطراف ما، در جامعه ما و در سیاست ما اتفاق می افتد. اقلیت قربانی اکثریت احمق و یا نادان می شوند.

کودکی که موافق با انتخاب بقیه افراد برای مسیر بازی نبود طرد شد و در آخر هم او قربانی این اتفاق گردید و هیچ کس برای او اشک نریخت. کودکی که ریل از کار افتاده را برای بازی انتخاب کرده بود هرگز فکر نمی کرد که روزی مرگش اینگونه رقم بخورد.

 آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن 3 کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد. اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه وعاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جز زنده ماندن 3 کودک احمق نبود.

مسافران قطار را می توان افراد جامعۀ امروزی خودمان فرض نمود که بخاطر یک عده ای اقلیت، زندگی و عمرشان تباه می شود و آن یک فرد آگاه هم که در دم کشته می شود و تنها آدم های کودن و نادانی که با حماقت خود یک جامعه را فنا نموده اند و مخالفانش را هم بدست دیگری از بین برده اند زنده می مانند.

نوشته شده در شنبه سی ام مهر 1390ساعت 19:31 توسط | نظر بدهید

هفته ی کتاب و کتاب خوانی

روز کتاب و کتاب خوانی

نقش کتاب در انتقال علوم

 

کتاب، محصول تجربه های بشری و خلاقیت های ذهنی و آموخته های دراز مدت انسان است. سهم کتاب در انتقال دانش ها گاهی به مراتب بیشتر و فراتر از دیگر ابزار آموزشی است. پدید آوردن آثار علمی و فرهنگ مکتوب از توصیه های مهم اولیای دین است و به گسترش دانش کمک می کند و به عنوان یک میراث فرهنگی برای نسل های آینده ماندگار می شود. امام صادق علیه السلام به مفضّل بن عمر فرمودند: «دانش خود را بنویس و آن را در میان برادرانت منتشر ساز».

سفارش امام حسن علیه السلام به نگارش آثار علمی

 

کتاب وسیله ای است که دانش بشری به مدد آن از تباه شدن مصون می ماند و به آیندگان منتقل می شود. از این رو پیشوایان معصوم علیه السلام توجه ویژه ای به فرهنگ مکتوب داشتند و همواره پیروان خویش را به حفظ دانش و نوشتن آن سفارش می فرمودند. در حدیث می خوانیم که امام حسن مجتبی علیه السلام فرزندان و برادرزادگان خویش را جمع کردند و در زمینه دانش اندوزی و نگارش آثار علمی چنین توصیه فرمودند: «شما کوچک ترهای قوم هستید و به زودی بزرگانِ قوم خواهید شد. پس دانش بیاموزید. هرکس از شما نتواند علم را حفظ کند و به خاطر بسپارد، آن را بنویسد و در خانه اش قرار دهد».

جایگاه دانش و کتاب از منظر پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلم

 

توجّه اسلام به حفظ و گسترش میراث علمی، جایگاه والای دانش و کتاب را از دیدگاه این دین مبین نشان می دهد. از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله وسلم روایت شده است که فرمود: «هرگاه که مؤمنی از دنیا برود و یک ورق از خود بر جای گذارد که در آن دانشی مکتوب است، همان برگه در روز قیامت، میان او و آتش، پوشش و مانعی خواهد بود».

کتاب های ناسالم

 

بی تردید، به همان اندازه که می توانیم از کتاب بهره بگیریم، ممکن است در معرض آفت ها و خطرهای نوشته های سست و بیمار و مسموم و انحرافی هم قرار گیریم. راه دادن کتاب های ناسالم به مدرسه ها و خانه ها، در واقع مسمومیت فکری و اخلاقی نسل ما را به دست خودمان فراهم می آورد. بنابراین، نظارت بر چاپ کتاب و بررسی محتوای آن، در جامعه سلامت خواه و دوراندیش ضروری است. آنان که به سلامت اندیشه و باورها و گرایش های افراد جامعه دل بستگی دارند، نمی پذیرند که در عرضه آثار منتشر شده، حدّ و مرز و نظارت و محدودیتی نباشد.

کتاب و کتاب خانه

 

وقتی کتاب، حاصل اندیشه ها و تجربه های اهل اندیشه و معرفت باشد، کتابخانه نیز کانون همایش صاحب نظران و موزه پرطراوت و شاداب دانشمندان و صاحبان معارف خواهد بود. همان گونه که در باغ و بوستان، خاطر انسان نشاط می یابد، سیر در بوستان کتاب نیز مشام جان را شاداب و معطر می سازد. بی مناسبت نیست که در روایات ما، از کتاب به عنوان بوستان دانشمندان یاد شده و همدم و سخن گویی شایسته به شمار آمده است. کسی که قدم در کتابخانه می گذارد، به گلگشت دل انگیز و مجمع دانشمندان و دانایان قدم نهاده است. طبیعی است که در چنین محیطی، انسان احساس نشاط می کند و روحش بالنده می شود.

مطالعه و کتابخوانی

 

وقتی جهل و بی خبری، جامعه ای را از پای درآورد، یا شبهه ها ذهن جوانان را فلج کند، بدون شک یکی از مهم ترین کارهایی که می تواند آفت جهل را بزداید، مطالعه است و آنچه می تواند شبهه های ذهنی را دفع کند و ایمان و اطمینان را به قلب ها باز آورد، کتاب خوانی است. گرفتاران در چنبره پرسش ها و محاصره شدگان در میان انبوه شبهه ها، می توانند برای استمداد فکری به کتابخانه مراجعه کنند و از آن جا نیرو گیرند و به جنگ شبهه ها بروند و پاسخی در برابر القائات و شبهه افکنی های دیگران بیابند.

ادامه مطلب ...

از کاه کوه نسازیم

تأکید زیاد بر گرفتار بودن، روشی برای زندگی و تقریباً واکنشی بازتابی است. در حقیقت به نظر می رسد یکی از پاسخ های عادی به «سلام، حالت چطور است؟»، «خیلی گرفتارم» باشد. گویی همه ما به یک اندازه درگیر این گرایش هستیم. ولی با آگاهی از این امر، تأکید کمتری بر پرکاری و مشغله های خود داریم و در نتیجه احساس خیلی بهتری پیدا می کنیم.

به نظر می رسد که ما از ابراز این موضوع به دیگران احساس راحتی می کنیم. دیشب در یک مغازه سبزی فروشی دیدم دو نفر که ظاهراً با هم آشنا بودند به سلام واحوالپرسی مشغول شدند. نفر اول گفت: «سلام، اوضاع چطوره؟» و نفر مقابل آهی کشید و گفت: «سرم خیلی شلوغه. تو چطور؟» نفر اول گفت: «من هم همین طور، سخت درگیر کارم.»

چند لحظه بعد - مثل این که مشتریان مغازه بدانند که من در این مورد مطلب می نویسم! - دو زن دیگر به این جمع اضافه شدند. یکی از خانم ها گفت: «از دیدارت خوشحالم. اوضاع چطوره؟» نفر مقابل شانه هایش را بالا انداخت و گفت: «خیلی خوبم، ولی واقعاً گرفتارم.» و مؤدبانه و صادقانه ادامه داد:« تو چطور؟» و جواب شنید: «مثل همیشه سرم شلوغه.»

انسان وسوسه می شود با بیان این کلمات باب مکالمه را باز کند. حقیقت این است که اکثر ما واقعاً گرفتار هستیم. بسیاری از افراد نیز احساس می کنند که باید مشغول کار باشند وگرنه هیچ ارزشی برای جامعه ندارند. بعضی ها در میزان و مقدار اشتغال خود رقابت دارند. مشکل اینجاست که این روش پاسخگویی و تأکید مضاعف بر میزان اشتغالات، بقیه مسیر مکالمه را معین می نماید و این تأکید، استرس و پیچیدگی زندگی را به طرفین، خاطر نشان می کند.

بنابراین علیرغم این واقعیت که با گپ زدن با دوست و آشنا فرصتی برای نجات از زندگی پراسترس پیدا می کنید، خودتان انتخاب می کنید که وقت آزاد خود را نیز با تأکید و یادآوری میزان گرفتاری خویش بگذرانید.

با وجودی که این پاسخ احتمالاً جنبه هایی صادقانه نیز دارد، ولی تقویت احساس مشغولیت، بر ضد شما و دوست شما عمل می نماید. درست است، سر شما خیلی شلوغ است، اما این امر تمام آن چیزی نیست که شما هستید! شما علاوه بر اشتغالات فراوان، فردی جالب توجه با بسیاری صفات دیگر هستید. تأکید ما بر میزان گرفتاری هایمان، الزامی نیست؛ بلکه عادتی است که بسیاری از ما دچار آن هستیم. ما می توانیم این عادت را با درک وجود آن تغییر دهیم و در جستجوی گزینه های دیگر برآییم.

چنانچه مسیر مکالمه را با افرادی که ملاقات کرده اید یا با آنها تماس تلفنی دارید تغییر دهید، احساس آرامشی خواهید کرد که شما را متعجب می سازد. محض امتحان، همه صحبت هایی که راجع به گرفتاری هایتان می کنید را برای یک هفته حذف نمایید. شاید کار سختی باشد اما ارزشش را دارد. در ضمن این آزمایش با وجود آنکه میزان گرفتاری ها و مشغله شما تغییری نکرده است اما احساس خواهید کرد مشغله کمتری داشته اید و متوجه می شوید، وقتی خود شما بر گرفتاری خود تأکید نمی کنید، طرف های مقابل شما در صحبت نیز از سوی شما کمتر اجازه تأکید بر اشتغالات خود را خواهند داشت. بدین ترتیب آنها را یاری می دهید که قدری کمتر استرس داشته باشند. احتمالاً کل مسیر مکالمه شما پرورشی و آرام بخش خواهد شد.

پس دفعه بعد که کسی حال شما را پرسید، حرفی بغیر از «واقعاً سرم شلوغه» مطرح کنید. نتیجه خوشحال کننده ای عاید شما خواهد شد.

از کاه کوه نسازید

مترجم: سهیلا موسوی رضوی

عوامل 17گانه برای مبدل شدن به فردی بالغ وکامل

شما از

نظر ظاهری به عنوان یک فرد بالغ شناخته می شوید، اما تا زمانی که از نظر عاطفی و ذهنی به بلوغ نرسید، نمی توانید نام یک شخص کامل را بر روی خود بگذارید. مگر اینکه بخواهید با یک کودک


ازدواج کنید (که در این حالت ''کمال'' بالاجبار به شما تزریق می شود) در این حالت وقت کافی دارید که در حین رابطه رشد کرده و بزرگ شوید.

روش های زیر به شما کمک می کند که راه رسیدن به کمال را آسانتر طی کنید.

فاکتورهای اجتماعی

1- مسئولیت پذیری
اساس شخصیت و درستی، مسئولیت پذیری می باشد. بدون هیچ عذر و بهانه ای یاد بگیرید که مسئولیت کارهایی را که انجام می دهید به عهده بگیرید. همانطور که تحسین و تمجید را قبول می کنید باید

گله و شکایت را نیز بپذیرید. برای پی آمد تصمیم های خود آماده باشید و سعی کنید تصمیمات درستی اتخاذ کنید، چرا که قبول مسئولیت کار دشواری است. به عنوان مثال می توانید کارهایی را که به طور

بالقوه خطرناک هستند، مثل: رانندگی بیشتر از سرعت مجاز و یا رانندگی بعد از مصرف الکل را انجام ندهید.

2- احساسات خود را کنترل کنید
عدم توانایی در کنترل احساس می تواند هم در زندگی فردی و هم در زندگی اجتماعی لطمات جبران ناپذیری را به شما وارد آورد. نباید به طور کلی احساستان را بکشید بلکه باید آنها را از طریق یکسری

رفتار و گفتار موجه بروز دهید. به عنوان نمونه اگر کسی از زور عصبانیت دست خود را بر روی شما بلند کند، نباید سریعا عکس العمل مشابهی انجام دهید. اگر بتوانید همچنان خونسردی خود را حفظ کنید

همه شما را به عنوان ''آدم خوبه'' داستان می شناسند.

3- بخشنده باشید
موفقیت شما به کمک هایی بستگی دارد که در میان راه از دیگران دریافت می کنید. بدون هیچ چشم داشتی به دیگران کمک کنید. اگر توان مالی شما اجازه می دهد میتوانید هزینه ای را نیز به خیریه ها و

سایر موسسات این چنینی اختصاص دهید. اگر دست شما از نظر مالی باز نیست می توانید از وقت خود استفاده کرده و به آموزش بچه های بی سرپرست بپردازید.

4- وقت خود را با خانواده و دوستان بگذرانید
صله رحم را از یاد نبرید. اگر نمی توانید همیشه به دیدنشان بروید، حداقل ارتباط تلفنی را قطع نکنید. این امر برای دوستانتان نیز صدق می کند. اگر سرتان خیلی شلوغ است، سعی کنید حداقل آخر هفته را

با آنها بگذرانید. می توانید یک نوشیدنی با هم میل کنید و یا یک دست بیلیارد بازی کنید. همیشه به خاطر داشته باشید که شما قبل از اینکه با خانمتان آشنا بشوید، دوستان و خانواده در زندگی شما وجود

داشتند.

خود را بشناسید

5- ضعف های شخصیتی خود را از بین ببرید
هر کدام از ما عیب و ایراداتی در شخصیت خود دارد. در شناخت عادات، ویژگی های اخلاقی و به طور کلی شخصیتتان تلاش کنید. به نظرات دوستان و اقوام در مورد صفات اخلاقی خودتان گوش کنید. ضعف

های خود را به تدریج از بین ببرید و نقاط قوت خود را تقویت کنید. به عنوان مثال اگر در زمینه کاری با مشکل مواجه هستید سعی کنید هر روز بیش از روز قبل بر روی مسائل کاری تمرکز کنید.

6- متوجه رفتار خود باشید
رفتار و گفتار شما در قبال دیگران تعیین کننده برخورد آنها درقبال شما می باشد. شما یک تابلوی تبلیغاتی متحرک هستید که توجه همه را به خود جلب می کنید، پس بهتر است اخلاق خوب خود را به

نمایش بگذارید. اگر این کار را نکنید مردم از شما خوششان نمی آید، شما را استخدام نمی کنند و با شما قرار ملاقات نمی گذارند. کارهای خوبی را که از والدین خود در کودکی اموخته اید در زندگی نیز به

اجرا در آورید.

7- کار خودتان را انجام دهید
کاری که تصور می کنید برایتان مناسب است انجام دهید نه کاری که دیگران فکر میکنند انجام آن برایتان لازم است. به عبارت دیگر در پی رسیدن به خوشی و سعادت باشید. هیچ گاه خودتان را با کسی

مقایسه نکنید، به ویژه در مورد مسائل مالی برای اینکه ممکن است احساس نارضایتی کنید. کارهایی که همیشه آرزوی انجام دادن آنها را داشته اید اما هیچ وقت انجام نداده اید را شروع کنید.

8- درستکار باشید
یک فرد درستکار همیشه برای اصول اخلاقی ارزش بیشتری نسبت به لذات و سودهای شخصی قائل است. کارمندان، همکاران، و خانم ها برای افراد درستکار ارزش بسیار زیادی قائل هستند. روی حرف

خود بایستید و کاری را که فکر می کنید درست است، انجام دهید.

دیدگاه خود را مشخص کنید

9- با اهدافتان روبرو شوید
افراد موفق از روسای شرکتها گرفته تا ورزشکاران همه و همه دارای یک عادت ویژه هستند: هدفمندی و تلاش برای رسیدن به مقصود. بدون داشتن هدف و نقشه مناسب برای رسیدن به آن زندگی شما

عادی شده و شادی و موفقیت ناچیزی را میتوانید به دست آورید. برای خود اهداف روزانه، هفتگی، و ماهیانه تعیین کنید، سپس راه مناسب برای هر یک را طرح ریزی کنید و تمام تلاش خود را برای رسیدن به

آن به کار بندید و از آن به عنوان راهی برای رسیدن به آرزوهای نهایی خود بهره بگیرید.

10- عادات بد خود را ترک کنید
هر یک از ما به طور متفاوت دارای عادات بدی هستیم. دیر یا زود پی آمدهای منفی آن متوجه ما خواهند شد. با خودتان عهد ببندید که رفتار بد خود را کاهش داده و یا به طور کلی از میان می برید. به عنوان

نمونه یکی از عادات بد خود مثل قسم دروغ خوردن و یا تاخیر داشتن را انتخاب کنید و بعد به دوستان و خانواده خود بگویید که می خواهید چنین عادتی را برای همیشه از زندگی خود بیرون کنید. اگر آنها به

عنوان یک مراقب در کنار شما باشند تمایل شما نسبت به انجام این کار افزایش پیدا خواهد کرد.

11- روحیه جوان و شاداب داشته باشید
به خاطر داشته باشید که سن شما به آن اندازه ای است که خودتان می خواهید. یک شیوه شاداب و جوان پسند را در زندگی پیش بگیرید تا بدن و ذهن شما همواره به تحرک واداشته شوند. در حالی که

خودتان احساس جوانی می کنید پس چه اشکالی وجود دارد که با یک خانم یا آقای جوان هم نامزد کنید؟

12- از موقعیت های خود استفاده کنید
فرصت های بیشماری در زندگی هر فردی وجود دارد، اما سود بردن از آنها کار ساده ای نبوده و دارای ریسک بالایی می باشد. اما باید توجه داشته باشید که هیچ کار بزرگی بی خطر نمی باشد. چه این

موقعیت را داشته باشید که برای خودتان شغلی راه بیندازید، چه با دختر خانمی یا آقا پسری که به هیچ وجه در سطح شما نیست، قرار ملاقات بگذارید، به خودتان مطمئن باشید و تا تنور داغ است نان را

بچسبانید. کاری نکنید که بعدا موجبات پشیمانی شما را فراهم آورد.

13- تمرین بردباری
صبر و پافشاری شما را به سمت کامیابی و موفقیت رهنمون می سازند. بیشتر انسان های بزرگ بیشتر از اینکه موفق شده باشند در زندگی خود با شکست مواجه میشدند. زمانی که بی حوصله می

شوید باید یاد بگیرید که خونسری خود را حفظ کرده و آرام باشید. برای اینکه قدری شکیبایی خود را تقویت کنید می توانید پرستاری کودک یکی از دوستان و یا آشنایان خود را برای مدت زمان کوتاهی به

عهده بگیرید.

یک مرد همه جانبه

14- علایق خود را متنوع سازید
یک سرگرمی جدید برای خودتان پیدا کنید تا افق های جدید را بر روی خود باز کنید. با یاد گیری ورزش ها و مهارت های جدید خود را به چالش وادار کنید. یکی از کارهایی که می توانید در این خصوص انجام

دهید، یادگیری یک زبان جدید می باشد. زمانی این کار با موفقیت انجام شد؛ به عنوان پاداش، سفر تفریحی به کشوری که زبان آنرا یاد گرفته اید را به خودتان هدیه دهید تا پیشرفت خود را محک بزنید.

15- ساعات مطالعه خود را بیشتر کنید
مطالعه یکی از راه های مناسب برای افزایش اطلاعات و دایره لغات شما می باشد. روزی یک ساعت هم که شده تلویزیون را خاموش کرده و در عوض شروع به خواند یک کتاب کنید. بیشتر سعی کنید کتاب

های الهامی در مورد ارتقای شخصیتی و یا زمینه شغلی دلخواهتان را مطالعه کنید. حتی می توانید کتاب های سرگرم کننده را به صورت تفریحی مطالعه کنید.

16- ورزش کنید
ورزش یکی از راههایی است که از شما فرد سالم تر و جوان تری می سازد. آنقدر که کار شما ارزش دارد مدت زمانی که مشغول به انجام آن هستید مهم نیست. با خودتان تعهد کنید که در برنامه روزانه

خود مقداری فعالیت فیزیکی بگنجانید.

17- یک حیوان خانگی بگیرید
داشتن حیوان خانگی تا حد زیادی استرس و فشار را کاهش داده و درصد خوشحالی را نیز افزایش می دهد. این کار شما را برای ازدواج و بچه دار شدن آماده می سازد.

عاقل باش جوان!

همچنان که به مسیر خود در راه رسیدن به یک فرد کامل ادامه می دهید، به خاطر داشته باشید که طرز تفکر مثبت همیشه به عنوان اساسی ترین فاکتور شناخته میشود. دید مثبت ذهنی نسبت به هر

چیز در زندگی به شما اجازه می دهد در جایی که دیگران شکست خوردند، به پیروزی دست پیدا کنید.

بدون توجه به اینکه شرایط تا چه حد دشوار است اگر نقطه نظر مثبتی داشته باشید و این کار را ادامه دهید، همیشه راهی برای پیروزی در مقابلتان باز خواهد شد.