کنگاورآناهید- آموزشی فرهنگی اجتماعی سیاسی اقتصادی

تعلیم وتربیت راهبرد اصلی وزیربنایی کشور- گروه علوم اجتماعی متوسطه کنگاور

کنگاورآناهید- آموزشی فرهنگی اجتماعی سیاسی اقتصادی

تعلیم وتربیت راهبرد اصلی وزیربنایی کشور- گروه علوم اجتماعی متوسطه کنگاور

آموزش دروس روان شناسی1 فصل 1

((کلیات)) 1- تعریف روان شناسی و نمونه هایی از آن: 2-فایده مطالعه روان شناسی- تعریف روان شناسی علمی – اهداف روان شناسی علمی: 3- روش علمی یا روش تحقیق علمی: 4- نظریه چیست؟  یک نظریه از طریق چه روش هایی انجام می شود؟ 5-موضوع روان شناسی چیست؟ 6- تعریف رویکرد - انواع رویکردها در روان شناسی: 7-رویکرد زیست شناختی: 8-رویکرد روان کاوی: 9-رویکرد رفتاری: 10-رویکرد شناختی: 11-رویکرد انسان گرا: 12-تفاوت رویکرد انسان گرا با سایر رویکرد ها:  13- سلسله مراتب نیاز های ارائه شده توسط ابراهام مازلو : 14-روش های تحقیق در روان شناسی علمی: 15-روش آزمایشی: 16-روش هم بستگی: 17-روش مشاهده طبیعی:

تعریف روان شناسی و نمونه هایی از آن تعریف روان شناسی: روان شناسی علمی است تجربی که به مطالعه علمی رفتار و فرایندهای روانی می پردازد. -------------------------------------------------------------------------------------------------------- نمونه هایی از روان شناسی: 1-روان شناس برنامه ریز:  روان شناسی که به رایانه مانند یک کودک زبان آموزی را یاد می دهد. 2-روان شناس فیزیولوٍٍژیک: روان شناسی که در آزمایشگاه بر روی حیوانات تحقیق می کند. 3-روان شناسی بالینی: روان شناسی که افسردگی افراد را درمان می کند. 4-روان شناس تربیتی: روان شناسی که در مدرسه مشکلات آموزشی دانش آموزان را حل می کند. 5-روان شناس صنعتی: رواشناسی که در یک کارخانه یا سازمان به مدیران و کارکنان مشاوره هایی می دهد تا بتوانند بهتر کار کنند. 6- روان شناس جنایی: یک روان شناس جنایی که طرف مشورت دادگاه است ، به قاضی ، وکیل و طرفین دعوا کمک می کند تا بهترین تصمیم را بگیرند.

فایده مطالعه روان شناسی- تعریف روان شناسی علمی - اهداف روان شناسی علمی

 

فایده مطالعه روان شناسی:

     1- روی جنبه های مختلف زندگی ما اثر دارد.

     2- بررسی این که چرا افراد رفتار های متفاوتی دارند.

     3- باعث خود شناسی و مخاطب شناسی می شود.

     4- ارزیابی ادعاهای روان شناسی دیگران .

----------------------------------------------------------

تعریف روان شناسی علمی:

روان شناسی علمی مانند سایر علوم ، شاخه ای از علوم تجربی است و از قواعد و ضوابط 

این علم استفاده می کند.

----------------------------------------------------------

روان شناسی علمی چهار هدف را دنبال می کند :

    1- رفتار فرد را توصیف می کند.

    2- علت آن رفتار را بررسی می کند.             تبیین

    3- پیش بینی

    4- کنترل

          بتوانند آن ها را به صورت کمّی نشان دهند.  

         
3- تکرار پذیری: یکی از راه هایی که می تواند به تجربه پذیر بودن یافته ها کمک کند این است که مشخص
         شود آیا یافته ها تکرار پذیرند یا نه ؟ اگر در زمینه های گوناگون به نتایج مشابهی با آزمودنی های متفاوت
         برسیم، می توان اطمینان حاصل کرد که نظریه ارائه شده دقیق بوده است.

         نظریه چیست؟  یک نظریه از طریق چه روش هایی انجام می شود؟
                
           
نظریه چیست؟
              
یک نظام کلی برای تبیین پدیده مورد نظر است.

                   
یک نظریه از طریق دو فرایند مکمل ، استقرا و قیاس انجام می شود.

استقرا           از جزء به کل

قیاس           از کل به جزء

                                موضوع روان شناسی چیست؟

            
موضوع روان شناسی ،  رفتار    و   فرایند های روانی    است.


رفتار:

در اینجا منظور از رفتار ،
کلیه حرکات ، اعمال ، و رفتارهای قابل مشاهده مستقیم و غیر مستقیم است.

فرایند های روانی:

فرایندهای روانی شامل کلیه اعمال روانی از قبیل :  احساس ، ادراک ، تفکر ، یادگیری ، حافظه ، زبان ، انگیزش و هیجان ، شخصیت و ... می باشد.

                       تعریف رویکرد - انواع رویکردها در روان شناسی

تعریف رویکرد:
رویکرد در روان شناسی ، راهی برای توضیح و تبیین رفتار ، و روش ها و شیوه هایی است که بتوان از طریق آن رفتار را بررسی نمود.

----------------------------------------------

                                    رویکرد زیست شناختی

کار رویکرد زیست شناختی (روان پزشکی) :

در این رویکرد از طریق زیست شناختی برای توصیف و تبیین کارکرد های روانی

استفاده می شود. در این رویکرد ، فرض بر این است که
رفتار ، تفکر ، سلامت و

 
بیماری با ساخت فیزیولوژیکی مرتبط است.

برای مثال : افسردگی ممکن است نتیجه کارکردهای نامناسب
در فرایند زیست

- شیمیایی مغز باشد.

                                        رویکرد روان کاوی

نظریه فروید و روش درمان او ، هر دو روان کاوی نامیده می شود.

نظریه روان کاوی در تبیین تحوّل انسان به 
نقش تعامل غرایز ذاتی  و   تجارب اولیه دوران کودکی  تأکید  می کند.

مهم ترین درک ما از نظریه فروید کشف پدیده
ناخودآگاه است.      یعنی بعضی اوقات عواملی در رفتار آگاهانه ما وارد می شوند که نمی توانند با ساز و کارهای منطقی توصیف و تبیین شوند.

نظریه فروید به شدت
جبرگرایانه می باشد:

زیرا می گوید : رفتار کودک
به وسیله نیروهای ذاتی و رفتار بزرگسالی به وسیله تجارب دوران کودکی شکل می گیرد.

نظریه فروید بر اساس مدل های زیستی ارائه شده است که نقش اراده آزاد و نقش عوامل محیطی را بیش از حد ناچیز شمرده است.

   رویکرد رفتاری

پیش فرض اولیه رویکرد رفتاری بر این نکته است که تمام رفتارهای ما اکتسابی است و هنگامی که ما به دنیا می آییم ، شبیه یک جعبه تو خالی و یا لوح سفید می باشیم.

بر اساس این رویکرد
تجربه و تعامل با محیط ، همان چیزی است که ما را می سازد. در واقع ما نتیجه شکل گیری محرک ها و پاسخ هایی هستیم که در واکنش به محیط خود می دهیم.

تأکید این رویکرد بر این است که نیازی نیست ما به ماورای رفتار قابل مشاهده برویم ؛ به همین دلیل آن را ((رفتار گرایی)) می نامیم. زیرا صرفاً روی رفتار قابل مشاهده تأکید می شود و به ریشه رفتار توجه خاصی ندارد.

معایب رویکرد رفتاری:

1- این رویکرد ، یک رویکرد
مکانیستی (ماشینی) است زیرا آگاهی ، ذهن و ... را مورد غفلت قرار می دهد.

2-

جبرگرایانه است : زیرا رفتار را ناشی از شکل گیری عواملی صرفاً محیطی دانسته و نقش عوامل درونی از قبیل : تفکر را بیش از حد  ناچیز شمرده است.

                                   رویکرد شناختی

رویکرد شناختی بر اساس این پیش فرض است که ذهن شبیه یک رایانه است که در بر گیرنده فرایندهایی چون  درون داد  ،  ذخیره سازی  و  یاد آوری داده ها  است.

یکی از مشکلاتی که روان شناسی شناختی با آن مواجه است ؛
بررسی پدیده هایی که امکان بررسی و مشاهده مستقیم آن ها وجود ندارد.

انتقادی که بر رویکرد شناختی وارد است این است که :

رویکرد شناختی
مکانیستی است و در آن انسان به عنوان یک ماشین قلمداد شده است. زیرا انسان و ماشین را نمی توان یکی قلمداد کرد .

 برای مثال : انسان فراموش می کند ولی رایانه فراموش نمی کند ، انسان عاطفی و غیر منطقی می شود ولی رایانه عاطفی و غیر منطقی نمی شود.


                                      رویکرد انسانگرا

رویکرد انسان گرا بین دو رویکرد که یکی انسان را تحت تأثیر محیط می دانست ( رویکرد رفتاری) و دیگری به عوامل غریزی ( رویکرد روان کاوی) تأکید داشت قرار دارد. و نگرشی که انسان را به عنوان فردی آزاد و دارای استعداد برای رشد و خود شکوفایی در نظر می گیرد.

روان شناسان انسان گرا بر این باورند که روان شناسی باید
با تجربه ( ذهنی ) مرتبط باشد. و استفاده از روش های علمی مرسوم را برای مطلعه انسان نامناسب می دانند.

جنبه های مثبت رویکرد انسان گرا:

1- این رویکرد روان شناسان را ترغیب کرده تا به این نکته واقف گردند که فراسوی رفتار قابل مشاهده حقایق دیگری نهفته است که فهم آنها
از طریق روش های علمی امکان پذیر نمی باشد.

2-همچنین این رویکرد تا حدودی توانسته است
دیدگاه جبرگرایانه را به چالش بکشاند.

چه انتقادی بر رویکرد انسان گرا وارد است ؟

1- این است که تمام آن چیزی که فرد از خود گزارش می دهد ، نمی تواند همان چیزی باشد که آن ها را تجربه می کند ، ( زیرا هر فردی سعی می کند بهترین تصویر را از خود ارائه دهد. )

2- همچنین رویکرد انسان گرا
مبهم بوده و آزمایش پذیر نمی باشد.

                     تفاوت رویکرد انسان گرا با سایر رویکرد ها


1- تفاوت رویکرد انسان گرا با سایر رویکرد ها این است که  : روان شناسان سایر رویکرد ها به تجربه اهمیت می دهند و به آن به عنوان یک منظر بیرونی نگاه می کنند ولی روان شناسان انسان گرا تجربه را یک منظر درونی می دانند.

به عنوان مثال : رفتارگرایان به هیجان به عنوان یک تجربه بیرونی نگاه می کنند، ولی رویکرد انسان گرا به هیجان به عنوان یک تجربه درونی نگاه می کند.


                                                 روش علمی یا روش تحقیق علمی

        
تعریف روش علمی یا روش تحقیق علمی:
               
فرایند جست و جوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نامعیّن است.
                     --------------------------------------------------------------
      سه ویژ گی وجود دارد که می توان آزمون پذیری یا تجربه پذیری را در حد اکثر آن مورد توجه قرار داد:


      
این سه ویژ گی عبارتند از:

               1- کنترل                                  2- تعریف عملیاتی                          3- تکرار پذیری

         1- کنترل:
محقق برای این که تأثیر یک متغیّر را بر متغیّر دیگر بررسی کند، باید سایر متغیّر های تأثیر گذار
          را شناسایی کرده و تأثیر آن را به حداقل برساند، به این فرایند کنترل  گویند.

          2-تعریف عملیاتی: دانشمندان باید از واژه های مورد نظر خود، تعریف دقیقی ارائه بدهند ، به طوری که 

          بتوانند آن ها را به صورت کمّی نشان دهند.  

          3- تکرار پذیری: یکی از راه هایی که می تواند به تجربه پذیر بودن یافته ها کمک کند این است که مشخص
         شود آیا یافته ها تکرار پذیرند یا نه ؟ اگر در زمینه های گوناگون به نتایج مشابهی با آزمودنی های متفاوت
         برسیم، می توان اطمینان حاصل کرد که نظریه ارائه شده دقیق بوده است.



         نظریه چیست؟  یک نظریه از طریق چه روش هایی انجام می شود؟
                
           
نظریه چیست؟
              
یک نظام کلی برای تبیین پدیده مورد نظر است.

                   
یک نظریه از طریق دو فرایند مکمل ، استقرا و قیاس انجام می شود.

استقرا           از جزء به کل

قیاس           از کل به جزء

                                موضوع روان شناسی چیست؟

            
موضوع روان شناسی ،  رفتار    و   فرایند های روانی    است.


رفتار:

در اینجا منظور از رفتار ،
کلیه حرکات ، اعمال ، و رفتارهای قابل مشاهده مستقیم و غیر مستقیم است.

فرایند های روانی:

فرایندهای روانی شامل کلیه اعمال روانی از قبیل :  احساس ، ادراک ، تفکر ، یادگیری ، حافظه ، زبان ، انگیزش و هیجان ، شخصیت و ... می باشد.

                       تعریف رویکرد - انواع رویکردها در روان شناسی

تعریف رویکرد:
رویکرد در روان شناسی ، راهی برای توضیح و تبیین رفتار ، و روش ها و شیوه هایی است که بتوان از طریق آن رفتار را بررسی نمود.

----------------------------------------------

                                    رویکرد زیست شناختی

کار رویکرد زیست شناختی (روان پزشکی) :

در این رویکرد از طریق زیست شناختی برای توصیف و تبیین کارکرد های روانی

استفاده می شود. در این رویکرد ، فرض بر این است که
رفتار ، تفکر ، سلامت و

 
بیماری با ساخت فیزیولوژیکی مرتبط است.

برای مثال : افسردگی ممکن است نتیجه کارکردهای نامناسب
در فرایند زیست

- شیمیایی مغز باشد.

                                        رویکرد روان کاوی

نظریه فروید و روش درمان او ، هر دو روان کاوی نامیده می شود.

نظریه روان کاوی در تبیین تحوّل انسان به 
نقش تعامل غرایز ذاتی  و   تجارب اولیه دوران کودکی  تأکید  می کند.

مهم ترین درک ما از نظریه فروید کشف پدیده
ناخودآگاه است.      یعنی بعضی اوقات عواملی در رفتار آگاهانه ما وارد می شوند که نمی توانند با ساز و کارهای منطقی توصیف و تبیین شوند.

نظریه فروید به شدت
جبرگرایانه می باشد:

زیرا می گوید : رفتار کودک
به وسیله نیروهای ذاتی و رفتار بزرگسالی به وسیله تجارب دوران کودکی شکل می گیرد.

نظریه فروید بر اساس مدل های زیستی ارائه شده است که نقش اراده آزاد و نقش عوامل محیطی را بیش از حد ناچیز شمرده است.

                                             رویکرد رفتاری

پیش فرض اولیه رویکرد رفتاری بر این نکته است که تمام رفتارهای ما اکتسابی است و هنگامی که ما به دنیا می آییم ، شبیه یک جعبه تو خالی و یا لوح سفید می باشیم.

بر اساس این رویکرد
تجربه و تعامل با محیط ، همان چیزی است که ما را می سازد. در واقع ما نتیجه شکل گیری محرک ها و پاسخ هایی هستیم که در واکنش به محیط خود می دهیم.

تأکید این رویکرد بر این است که نیازی نیست ما به ماورای رفتار قابل مشاهده برویم ؛ به همین دلیل آن را ((رفتار گرایی)) می نامیم. زیرا صرفاً روی رفتار قابل مشاهده تأکید می شود و به ریشه رفتار توجه خاصی ندارد.

معایب رویکرد رفتاری:

1- این رویکرد ، یک رویکرد
مکانیستی (ماشینی) است زیرا آگاهی ، ذهن و ... را مورد غفلت قرار می دهد.

2-

جبرگرایانه است : زیرا رفتار را ناشی از شکل گیری عواملی صرفاً محیطی دانسته و نقش عوامل درونی از قبیل : تفکر را بیش از حد  ناچیز شمرده است.

                                   رویکرد شناختی

رویکرد شناختی بر اساس این پیش فرض است که ذهن شبیه یک رایانه است که در بر گیرنده فرایندهایی چون  درون داد  ،  ذخیره سازی  و  یاد آوری داده ها  است.

یکی از مشکلاتی که روان شناسی شناختی با آن مواجه است ؛
بررسی پدیده هایی که امکان بررسی و مشاهده مستقیم آن ها وجود ندارد.

انتقادی که بر رویکرد شناختی وارد است این است که :

رویکرد شناختی
مکانیستی است و در آن انسان به عنوان یک ماشین قلمداد شده است. زیرا انسان و ماشین را نمی توان یکی قلمداد کرد .

 برای مثال : انسان فراموش می کند ولی رایانه فراموش نمی کند ، انسان عاطفی و غیر منطقی می شود ولی رایانه عاطفی و غیر منطقی نمی شود.

                                      رویکرد انسانگرا

رویکرد انسان گرا بین دو رویکرد که یکی انسان را تحت تأثیر محیط می دانست ( رویکرد رفتاری) و دیگری به عوامل غریزی ( رویکرد روان کاوی) تأکید داشت قرار دارد. و نگرشی که انسان را به عنوان فردی آزاد و دارای استعداد برای رشد و خود شکوفایی در نظر می گیرد.

روان شناسان انسان گرا بر این باورند که روان شناسی باید
با تجربه ( ذهنی ) مرتبط باشد. و استفاده از روش های علمی مرسوم را برای مطلعه انسان نامناسب می دانند.

جنبه های مثبت رویکرد انسان گرا:

1- این رویکرد روان شناسان را ترغیب کرده تا به این نکته واقف گردند که فراسوی رفتار قابل مشاهده حقایق دیگری نهفته است که فهم آنها
از طریق روش های علمی امکان پذیر نمی باشد.

2-همچنین این رویکرد تا حدودی توانسته است
دیدگاه جبرگرایانه را به چالش بکشاند.

چه انتقادی بر رویکرد انسان گرا وارد است ؟

1- این است که تمام آن چیزی که فرد از خود گزارش می دهد ، نمی تواند همان چیزی باشد که آن ها را تجربه می کند ، ( زیرا هر فردی سعی می کند بهترین تصویر را از خود ارائه دهد. )

2- همچنین رویکرد انسان گرا
مبهم بوده و آزمایش پذیر نمی باشد.

                     تفاوت رویکرد انسان گرا با سایر رویکرد ها


1- تفاوت رویکرد انسان گرا با سایر رویکرد ها این است که  : روان شناسان سایر رویکرد ها به تجربه اهمیت می دهند و به آن به عنوان یک منظر بیرونی نگاه می کنند ولی روان شناسان انسان گرا تجربه را یک منظر درونی می دانند.

به عنوان مثال : رفتارگرایان به
هیجان به عنوان یک تجربه بیرونی نگاه می کنند، ولی رویکرد انسان گرا به هیجان به عنوان یک تجربه درونی نگاه می کند.

                     تفاوت رویکرد انسان گرا با سایر رویکرد ها


1- تفاوت رویکرد انسان گرا با سایر رویکرد ها این است که  : روان شناسان سایر رویکرد ها به تجربه اهمیت می دهند و به آن به عنوان یک منظر بیرونی نگاه می کنند ولی روان شناسان انسان گرا تجربه را یک منظر درونی می دانند.

به عنوان مثال : رفتارگرایان به
هیجان به عنوان یک تجربه بیرونی نگاه می کنند، ولی رویکرد انسان گرا به هیجان به عنوان یک تجربه درونی نگاه می کند.


2- همچنین سایر رویکرد ها جبر گرایانه هستند ولی رویکرد انسان گرا جبر گرایانه نیست






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد