- اشاعة فرهنگی چیست؟ شرح دهید.
اشاعه یعنی ترویج و همگانی کردن، و اشاعه فرهنگی یعنی دو تا فرهنگ در تماس با یکدیگر و در نقطه تماس، فرهنگ قالب، نمادها و ارزش های خود را به درون ضعف فرهنگ مقلوب میریزد که به این شیوه اشاعه فرهنگی گفته میشود. به عبارت دیگر مجموعهای سیاسی یا اقتصادی، برای اجرای مقاصد خود، به بنیانهای فرهنگی ملّتی هجوم میبرد و باورهای تازهای را به زور و به قصد جایگزینی با فرهنگ و باورهای ملی آنها، وارد آن کشور میکند. منظور از اشاعه فرهنگی، مقلوب کردن فرهنگ ضعیف و جایگزین کردن فرهنگ بیگانه قوی به جای فرهنگ بومی است. به عنوان مثال اشاعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی با ابعاد گستردهای در سرتاسر جهان به چشم میخورد؛ ولی ایران به عنوان کانون بیداری نهضتهای اسلامی بیش از دیگر کشورها، مورد حمله فرهنگهای دیگری قرار میگیرد.
انتقال فرهنگی Cultural Transmission
انتقال فرهنگی، فرایندی است که آن بوسیله، فرهنگ از طریق آموزش از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. فرهنگ را به طریق زیستی نمیتوان به ارث برد. هر نسلی فرهنگ خویش را میآموزد و سپس آن را، همراه با تغییراتی که در عصر خود حاصل شده، به نسل بعد از خود میآموزاند.
انتقال فرهنگی، تداوم فرهنگ را امکانپذیر میسازد. در واقع تا زمانی که عوامل تغییر و دگرگونی فرهنگ، قوی و قدرتمند نباشند، اعضای جامعه در برابر دگرگونی فرهنگ مقاومت و مخالفت میکنند. برای مثال در هر فرهنگی، شیوه خاصی برای لباس پوشیدن وجود دارد. فقط هنگامی این شیوه دستخوش تغییر میگردد که تحت تأثیر عوامل فرهنگی نو و جدید (نوآوری فرهنگی) قرار گیرد و از طرف اکثریت جامعه مورد پذیرش قرار گیرد.
اشکال انتقال فرهنگی
اشکال انتقال فرهنگ به دو صورت است:
1- مستقیم: آن است که نسل جدید در ارتباط با نسل قدیم فرهنگ را به طور مستقل فرا میگیرد. اینگونه انتقال فرهنگی از طریق آموزش صورت میگیرد که در این حالت یا پدر و مادر با امر و نهی، کودک خود را با هنجارها و موازین اخلاقی جامعه و به طور کلی با فرهنگ آشنا میسازند؛ و یا انجام این کار بر عهده نهادهایی همچون آموزش و پرورش و ... است.
2- غیر مستقیم: آن است که فرزندان، خود با دیدن و شنیدن و لمس کردن خاصههای فرهنگی و مشاهده مکرر اعمال و رفتار پدر و مادر در خانواده و سایر افراد در جامعه آن را فرا میگیرند. مثلاً کودک، نماز خواندن پدر و مادرش را میبیند و آن را تقلید میکند و اعمالش را انجام میدهد و به تدریج عمیقاً آداب نماز خواندن را میآموزد.
"انتقال فرهنگی"،اشاعه فرهنگی، فرهنگپذیری و جامعهپذیری
اگر انتقال و گسترش ویژگیهای فرهنگی یک جامعه به جامعه دیگر صورت پذیرد، این فرایند اشاعه فرهنگی گفته میشود. گاهی از روند آموزش فرهنگ در بین نسلها و انتقال فرهنگی تحت عنوان فرهنگپذیری هم یاد میشود، ولی باید یادآورد شد که تفاوتهایی بین آنها وجود دارد. فرهنگپذیری مرحله بعد از انتقال فرهنگی است، در واقع فرهنگپذیری جریانی است که فرد تمام زمینههای فرهنگی را میشناسد و بطور ژرف و عمیق میپذیرد و خود را با آن سازگار میسازد. گاهی نیز به دلیل برتری تکنولوژیکی و قدرت نظامی و سلطه سیاسی و اقتصادی، پدیدههای فرهنگی یک جامعه بر جامعه دیگر تحمیل میشود و این شق دوم فرهنگپذیری است که اجباری است و دیگر حالت طبیعی و اختیاری ندارد. در حقیقت وامگیری عنصرهای فرهنگی از فرهنگهای بیگانه است. وقتی که فرد از کودکی، از طریق آموزش با هنجارهای جامعه آشنا شده و آنها را میآموزد تا به مرحله اجرا درآورد و متناسب با آن عمل کند، جامعهپذیری روی داده است بنابراین جامعهپذیری در راستای انتقال فرهنگی رخ میدهد. نخبه (Elite): اصطلاح نخبه که معادل انگلیسی آن Elite است از کلمۀ Eligere به معنای « انتخاب» ویا « انتخاب کردن» مشتق شده است، در مفهوم ابتدایی برای بیان کیفیت کالاهایی به کار برده میشد که دارای مرغوبیت و برتری خاصی نسبت به سایر کالاهای مشابه بودهاند. در قرون هجدهم و نوزدهم میلادی، نخبه به گروههایی از افراد جامعه که جایگاه یا مقام و منزلت سیاسی، اجتماعی و یا روحانی ویژهای داشتند، یعنی کشیشان والامقام، ماموران عالیرتبه دیوانی، اشراف زادگان و فرماندهان نظامی اطلاق میشد. اما در سیر تطور واژهای به مفهومی مبدل شد که از نظر معناشناسی تحولات معنایی وسیعی پیدا کرده است. هم اکنون نخبه بیشتر به کسانی گفته میشود که در رشته یا زمینۀ خاصی دارای تخصص یا مهارت بوده و در آن زمینه فعالیت داشته باشند.
ویلفردو پارهتو بنیانگذار مکتب نخبه گرایی که کاربرد اصطلاح نخبگان بیشتر به او برمیگردد نخبگان را سرآمدان هر شاخه از فعالیت بشری میداند. در نظر پارهتو نخبگان و برگزیدگان مشتمل بر تمام کسانی هستند که دارای خصوصیاتی استثنایی و منحصر به فرد بوده و یا دارای استعدادها و قابلیتهایی عالی در زمینۀ کار خود و یا در بعضی فعالیتها باشند. بنابراین، پارهتو نخبگان را از اعضای ممتاز جامعه محسوب میکند، یعنی افرادی که بر اثر خصوصیات ممتازشان صاحب قدرت و یا شخصیت میگردند.
منابع:
1- قنادان، منصور و دیگران؛ جامعه شناسی و مفاهیم کلیدی، تهران، آوای نور، چاپ اول پاییز 1375، ص 82 و 83 و 84.
2- مجدفر، فاطمه؛ جامعه شناسی عمومی، تهران، شعاع، چاپ اول، 1383، ص 215.
3- قلیزاده، آذر؛ مبانی جامعه شناسی، کاشان، محتشم، چاپ اول، 1374، ص 78 و 79.
بارم بندی کتاب جدیدالتالیف علوم اجتماعی سال چهارم
نیمسال اول | درس | |
فصل اول 2.5 نمره | 2 | 1 |
2.5 | 2 | |
2.5 | 3 | |
2.5 | 4 | |
فصل دوم 2.5 نمره | 3 | 5 |
3 | 6 | |
2 | 7 | |
2.5 | 8 | |
2.5 |
| 9 |
2 |
| 10 |
3 |
| 11 |
2 |
| 12 |
2.5 |
| 13 |
3 |
| 14 |
20 | 20 | جمع |